سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت المقدس گرامی باد ...

کاربر مهمان، خوش آمديد ! ( ورود - عضويت ) سلام به سایت شهدای شهرستان گتوند ترکالکی و حومه امتداد خوش آمدید !

چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403


منوی اصلی
منوی اصلی
صفحه اول
آرشيوی مطالب
ایمیل مدیریت
ارتباط با ما


موضوعات
وصیتنامه و زندگینامه شهدا
شهدای ترکالکی [0]
شهدای گتوند [0]
یادمان ها و مناطق عملیاتی [1]
عکس شهدا [0]
عکس رزمندگان [0]
عکس فوتبالیستها [15]
عملیات ها [13]
عکس های قدیمی [2]
فرماندهان شهید [0]
نامه شهدا [0]
تاسوعا و عاشورا و تعزیه [1]
خلبان رنجبر [0]
فوتبال ترکالکی [16]
ابتکارات و دانستنی های جنگ [0]
کلیپ و نماهنگ [0]
رزمایش [0]
یادواره [0]
مناسبت ها [1]
تقویم روزشمار دفاع مقدس [0]
مطالب خواندنی [0]
برگی از خاطرات [1]
یادگاران جنگ [0]
روایتگری [0]
مستند قصه های جنگ [0]

نظرسنجی
نظر شما راجع به سایت شهدای ترکالکی امتداد چیست ؟


لینکدونی

پربازدیدترین مطالب

نویسندگان

[Menu_Title]
[Menu_Code]
سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت المقدس گرامی باد ...
نـویـسـنـده : محمدرضا قاسمی





فتح خرمشهر فتح خاك نیست ، فتح ارزشهای اسلامی است

نام «خرمشهر» و سوم خرداد یادآور نام شهر و تاریخ حماسه ای است که هیچ گاه از ذهن ملت قهرمان و حماسه ساز ایران اسلامی پاک نخواهد شد. سوم خرداد روزی است که جمعیت 36 میلیونی ایران اسلامی غرق در غرور و شادی مقاومت، ایثارگری و پیروزی خود را جشن گرفتند و آزادی خرمشهر از چنگال متجاوزان بعثی را چون نگینی در تاریخ حماسه هشت ساله دفاع مقدس برای نسل های آینده به ودیعه نهادند.

خرمشهر که پس از 35 روز مقاومت، در تاریخ 4 آبان ماه 1359 اشغال شده بود پس از 575 روز در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد سال 1361 آزاد شد. 19 هزار اسیر عراقی و 16 هزار کشته و مجروح بخش کوچکی از هزینه‌ای است که ارتش عراق برای جاه‌طلبی بزرگ اشغال خرمشهر در جریان عملیات بیت‌المقدس متحمل شد. با این حال دستاورد بزرگ بازپس‌گیری خرمشهر نه 35000 کشته و اسیر عراقی و نه حتی آزادی خونین‌شهر بود. دستاورد بزرگ‌تر عملیات بیت‌المقدس بازگشت روحیه و اعتماد به نفس نیروهای مسلح ایران و تحمیل اضطراب و ترس بر ارتشی بود که ماه‌ها در پس‌لرزه‌های فرار از خرمشهر شب را به صبح می‌رساند. ایران البته در جریان این عملیات 6000 شهید (4460 شهید سپاه و 1086 شهید ارتش) و 24 هزار مجروح داد. با این حال اثبات کرد که از قدرتی بزرگ‌تر از معادلات نظامی و پشتوانه‌ای به مراتب عظیم‌تر از مولفه‌های قدرت استراتژیک در حوزه دفاعی برخوردار است. این دستاورد اصلاً چیز کوچکی نبود.

================================================

تـقـدیـم بـه بـابـاهـای جـانـبـاز :


انـشـاالـلـه کـه شـرمـنـده شـهـدای زنـده نـبـاشـیـم ...




صدای خس خس سینه ات مثل پیر مردهای هفتاد ساله شده،

اما ببینم تو که چهل سال بیشتر نداری!

یک شبه راه چند ساله رفتی؟





میخندیدند همکلاسی هایش به پاهای نداشته ی پدرش…

حسرت دویدن تو به دنبالش بردلش ماند…

اما بزرگ که شد…فهمید باید با افتخار بگوید…

پـدرم … جـانـبـاز اسـت!








- آقا اون پیراهن چنده؟
-خانم کوچولو قیمتش زیاده ، بعدشم مردونست.
-خوب چنده؟
- بیست و دو هزار تومن.
-آقا کمتر نمیشه؟
- واسه کی میخوای؟
- واسه بابام
- خوب بیست هزار تومن
- آقـا یـه آسـتـیـنـشـم نـمـیـخـوام !!!!!!!!!




خـدایـا بـالـاتــر از بـهـشـتـــــ هــم داری ؟!

بــرای زیــر پــای بـابـام مـیـخــواهــم...




پـایـش را کـرده بـود در یـک کـفـش ...!
چـرا کـه پـای دیـگـرش را
در پـوتـیـن جـا گـذاشـتـه بـود
در مـیـدان مـیـن !



================================================




























==========================================================

سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر گرامی باد

 

یکی از دوستان بنده در شهر آبادان مشغول خدمت بود و می گفت هوا خیلی گرم است و در تابستان با این که کولر گازی داریم ولی هنگامی که مدت کوتاهی در روز بیرون می آیم ، گرمای هوا مرا اذیت می کند.

به نظر شما رزمندگان ما در آن گرمای طاقت فرسای هوا ، و در زیر آتش دشمن چگونه دوام آوردند و به پیروزی رسیدند؟

آیا تا به حال هیچ به این موضوع فکر کرده ایم که چرا آنها در داخل چادر و سنگر و بدون کولر و در زیز آتش دوام آوردند و ما نمی توانیم بدون کولر به سر کنیم؟

علت این است که آنان برای دفاع از حریم ولایت و با دستور ولی فقیه خود به جنگ دشمن رفته بودند و به خاطر اینکه ولایت زنده بماند حاضر بودند در تمام شرایط - گرمای خوزستان و سرمای سوزناک کردستان- بجنگند و جان خود را فدا کنند.

آنها با فرمان ولی زمان خود که فرمود: خرمشهر باید آزاد شود تمامی سختی ها را به جان خریدند و نگذاشتند حرف ولی فقیه بر زمین بماند.

....

بـرای شـادی روح شـهـیـدان صـلـوات


نام «خرمشهر» و سوم خرداد یادآور نام شهر و تاریخ حماسه ای است که هیچ گاه از ذهن ملت قهرمان و حماسه ساز ایران اسلامی پاک نخواهد شد. سوم خرداد روزی است که جمعیت 36 میلیونی ایران اسلامی غرق در غرور و شادی مقاومت، ایثارگری و پیروزی خود را جشن گرفتند و آزادی خرمشهر از چنگال متجاوزان بعثی را چون نگینی در تاریخ حماسه هشت ساله دفاع مقدس برای نسل های آینده به ودیعه نهادند.

خرمشهر که پس از 35 روز مقاومت، در تاریخ 4 آبان ماه 1359 اشغال شده بود پس از 575 روز در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد سال 1361 آزاد شد. 19 هزار اسیر عراقی و 16 هزار کشته و مجروح بخش کوچکی از هزینه‌ای است که ارتش عراق برای جاه‌طلبی بزرگ اشغال خرمشهر در جریان عملیات بیت‌المقدس متحمل شد. با این حال دستاورد بزرگ بازپس‌گیری خرمشهر نه 35000 کشته و اسیر عراقی و نه حتی آزادی خونین‌شهر بود. دستاورد بزرگ‌تر عملیات بیت‌المقدس بازگشت روحیه و اعتماد به نفس نیروهای مسلح ایران و تحمیل اضطراب و ترس بر ارتشی بود که ماه‌ها در پس‌لرزه‌های فرار از خرمشهر شب را به صبح می‌رساند. ایران البته در جریان این عملیات 6000 شهید (4460 شهید سپاه و 1086 شهید ارتش) و 24 هزار مجروح داد. با این حال اثبات کرد که از قدرتی بزرگ‌تر از معادلات نظامی و پشتوانه‌ای به مراتب عظیم‌تر از مولفه‌های قدرت استراتژیک در حوزه دفاعی برخوردار است. این دستاورد اصلاً چیز کوچکی نبود.

 امروز دقیقاً سی و یک سال از سالروز شهادت این سردار رشید اسلام می گذرد و هنوز که هنوز است نام این شهید با نام خرمشهر گره خورده است. نمی‌شود نامی از خرمشهر برد و یادی از دوران حماسه‌ها و مقاومت مردم این شهر در طول 34 روز مقاومت برد و نامی از شهید سید محمد علی جهان آرا را نبرد.
شهید محمد جهان آرا در روز 9 شهریور ماه سال 1333 در خرمشهر بدنیا آمد. سیزده ساله بود که پایش به فعالیتهای دینی مساجد و هیأت های مذهبی باز شد. در کلاس‌های آموزش و تفسیر قرآن شرکت می‌کرد و عضو ثابت جلسات هفتگی هیأت های مذهبی بود. او در همین سال‌ ها با یک گروه مبارز مخفی به نام «حزب‌الله» خرمشهر» آشنا شد. دو سال بعد یعنی در 1351 گروه حزب‌الله توسط عوامل ساواک شناسایی شد و تمام اعضایش از جمله محمد دستگیر و زندانی شدند. او به خاطر سن کمش به یک سال زندان محکوم شد.
در سال 1354 دیپلمش را گرفت. در کنکور دانشگاه قبول شد و برای ادامه‌ی تحصیل راهی مدرسه‌ی عالی بازرگانی تبریز شد. در دانشگاه نیز فعالیتهای سیاسی او همچنان ادامه داشت او به همراه دوستانش انجمن اسلامی مدرسه‌ی عالی بازرگانی را پایه‌گذاری کرد. اعلامیه‌های انقلابی و جزوه‌ها و بیانیه‌های ضد رژیم توسط این انجمن اسلامی میان دانشجویان توزیع می‌شد.

محمد جهان آرا در سال 1358 ازدواج کرد. در همان سال ها فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده گرفت و همزمان جهاد سازندگی خرمشهر را نیز پایه‌گذاری کرد. با شروع جنگ دوش به دوش مردم از شهر دفاع کرد. بعد از سقوط خرمشهر و عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا تمامی نیروها یک دل به دشمن یورش بردند. اولین گام آنها شکستن محاصره‌ی آبادان بود این پیروزی در مهر 1360 روی داد. به دنبال این پیروزی در روز هفتم مهر محمد جهان آرا و تعداد دیگری از فرماندهان راهی تهران شدند تا گزارش عملکرد شجاعانه نیروها را به رهبر انقلاب بدهند.
در میانه‌ی راه هواپیمای حامل آنها دچار نقص فنی شد و سقوط کرد و جهان آرا و دیگر مسافران هواپیما به شهادت رسیدند.

امام خمینی (ره) در سوم خرداد 1361 مصادف با 30 رجب 1402 به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کردند. متن کامل این پیام به این شرح است:

 بسم الله الرحمن الرحیم
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به این‌جانب شده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. اینجانب با یقین به آن‌که ما النصر الا من عندالله از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح، که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیه‌الله الاعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت‌هایی در دست ابرقدرتان خصوصا آمریکای جهانخوارند بیرون آورد و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنین‌انداز کرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم - که با دست پلید خیانتکاران قرن به خون کشیده شده و «
خونین شهر» نام گرفت - [بیافراشت] تشکر می‌کنم. و آنان فوق تشکر امثال من هستند. آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپاکننده‌ی عدل الهی در سراسر گیتی _ روحی لتراب مقدمه الفداء _ می‌باشند. آنان به عنوان" ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی" مفتخرند.

مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نور چشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بی‌پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب‌دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی، این ابرجنایتکار دهر، به تباهی کشیده شده‌اند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی به هدیه آورد. و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستاره‌ درخشنده‌ی پیروزی‌های آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد. و مبارک باد بر ملت عظیم‌الشأن ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان برکفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند. و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه‌ جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند.

و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتش و سپاهی و بسیج و ژاندارمری و شهربانی و کمیته‌ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هوشیار باشید

که پیروزی‌ها هرچند عظیم و حیرت‌انگیز است شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور و فتح شما را به خود جلب نکند؛ که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسه‌ شیطان به سراغ آدم می‌آید و برای اولاد آدم تباهی می‌آورد.

و من با آنکه به همه‌ شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، لکن از تذکر، که برای مومنان نفع دارد، باید غفلت نکنم؛ چنان‌چه از نصیحت به حکومت‌های همجوار و منطقه دریغ ندارم. و آنان می‌دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می‌گوید.

 و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می‌دهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای آمریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید. و شما بدانید آن‌قدر که ابرقدرت‌ها از صدام، این نوکر چشم و گوش بسته، پشتیبانی کردند از شماها که قدرت‌های کوچک و حکومت‌های ضعیف هستید پشتیبانی نمی‌کنند. و شما عاقبت این جنایتکار و هم‌قطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیده‌اید. قدرت‌های بزرگ بیش از آن‌چه از شما استفاده نمایند از شما طرفداری نمی‌کنند. و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می‌کشند. و من نصیحت برادرانه به شما می‌کنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم. و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می‌کنند. و اگر با نشست‌های خود بخواهید طرح کمپ دیوید یا فهد را که مرده‌اند، زنده کنید؛ که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین می‌دانیم، اسلام به ما اجازه‌ سکوت نمی‌دهد و این‌جانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را ادا نمودم. اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و به قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا می‌کنم، و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم.

سلام و درود بی‌پایان بر فرماندهان متعهد قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز و سرشار از شادی‌ها.

 والسلام علی عبادالله الصالحین.

روح‌الله الموسوی الخمینی

=======================================================

معادلات منطقه اي و بين المللي بعد از عملیات بیت المقدس

در فروردين ۵۹ آمريكا رابطه خود با ايران را قطع كرد و پس از ناكامي و شكست در عمليات طبس و كودتاي نوژه تصميم گرفت صدام را در جنگ عليه ايران حمايت كند. علي رغم تحركات نظامي عراق از چندين ماه قبل و همچنين پيش بيني نيروهاي مسلح در مورد وقوع يك جنگ تمام عيار، بني صدر كه در آن زمان فرمانده كل قوا بود اين تحركات را جدي قلمداد نكرد و هيچ اقدام عملي براي محافظت از مرزها و آمادگي نيروها انجام نداد. عراق هجوم سراسري خود را در روز سی و یکم
شهریور59 با حملات هوايي آغاز و نيروي زميني ارتش عراق با امکانات فراوان از سه جبهه به خاك ايران تهاجم كرد:

1- جبهه جنوبي براي تصرف خرمشهر، آبادان، بستان، سوسنگرد، شوش، دزفول و دهلران
۲- جبهه مياني براي تصرف مهران، سومار، نفت شهر، قصرشيرين، سرپل ذهاب و گيلان غرب
۳- جبهه شمالي براي تصرف نوسود و ارتفاعات مرزي مريوان.

خرمشهر همواره به دليل موقعيت جغرافيايي و تجاري خود و به دليل ارتباط با درياي آزاد، ثروت عظيمي را در خود جاي داده است. وجود تجارتخانه‌ها و نمايندگي شركت‌هاي بزرگ تجاري داخلي و خارجي، و همچنين شركت‌هاي بزرگ كشتيراني، به خرمشهر چهره يك بندر بين اللمللي بخشيده است. به همين دليل خرمشهر از دو سده قبل، مورد توجه استعمارگران قرار گرفته و تاكنون چندين بار نيز به اشغال قواي خارجي درآمده است، از جمله عثماني ها در سال 1982 م، انگليس در سال 1857 م و ارتش متجاوز عراق در سال 1359ش، به اشغال اين شهر اقدام كرده اند. در جنگ تحمیلی خرمشهركه سقوط کرد، قلب ملت از کار ايستاد، اما دم مسيحايي حضرت روح الله، درکالبد خسته جان تازه دميد و مجاهدت رزمندگان بعد از ماههاي متمادي در عمليات بيت المقدس به عنوان برجسته‌ترين عمليات پدآفندي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي آشکار گردید. فتح خرمشهر(سوم خرداد 61) در تاريخ جنگ ايران و عراق از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. زیرا اين نبرد حماسي علاوه بر پايان بخشيدن به 19 ماه اشغال بخشي از حساس‌ترين مناطق خوزستان و آزادسازي خرمشهر، ضربه‌اي سهمگين به توان رزمي دشمن مهاجم وارد ساخت. بررسي هاي اجمالي تاريخ جنگ تحميلي روي هم رفته سه پيامد عمده فتح خرمشهر را به قرار زير نشان ميدهد:


الف: تغيير توازن سياسي- نظامي به سود ايران: فتح خرمشهر از ديدگاه حاميان عراق به منزله سقوط رژيم عراق و فروپاشي كشورهاي منطقه بود. به دنبال موقعيت برتر ايران پس از فتح خرمشهر، در ميان آمريكايي‌ها دو ديدگاه كلي در مورد برخورد با ايران و عراق و مسئله جنگ وجود داشت: اول، كيسينجر و برخي ديگر بر اين نظر بودند كه با توجه به تبعات ناشي از پيروزي‌هاي ايران و تاثيرات آن بر تغيير موازنه در منطقه، لزوماً مي‌بايد با دادن امتياز به ايران، هر چه زودتر در اين منطقه آتش بس برقرار كنيم. دوم، برخي ديگر از صاحب نظران آمريكايي عقيده داشتند در حالي كه ايران نسبت به عراق در موضع برتري قرار گرفته و نوعي اضطراب و نگراني در سراسر منطقه مستولي شده است و همچنين با توجه به وضعيت نامطلوب روحي و رواني ارتش عراق، برقراري هر گونه آتش بس همراه با دادن امتياز به ايران منجر به تشديد بي‌ثباتي در منطقه و به عبارتي گسترش انقلاب اسلامي خواهد شد و اين مسئله چيزي نيست كه آمريكا نسبت به آن بي‌تفاوت باشد. رويهم رفته احتمال فروپاشي رژيم عراق و تبعات ناشي از آن در سطح منطقه خليج فارس، چنان ابعاد گسترده‌اي به خود گرفت كه جلوگيري از آن، محور همه تلاش‌ها و اقدامات نظامي و ديپلماتيك كشورهاي حامي عراق قرار گرفت.


ب: تغيير ماهيت جنگ: ايران در فاصله زماني شهريور 1359 تا قبل از شكسته شدن محاصره آبادان(مهرماه 1360)، در حالتي انفعالي و عميقاً تحت تاثير ابعاد و اهداف تهاجم عراق داشت. بي‌ثباتي در جبهه داخلي و فقدان قابليت نظامي لازم براي بازپس گيري مناطق اشغالي دو مشخصه بارز وضعيت جمهوري اسلامي در اين دوره بود. چنين وضعيتي امكان هر گونه تحرك و فعاليت گسترده را از نيروهاي نظامي ايران سلب كرده بود. با توجه به اهداف آمريكا و عراق از تحميل جنگ به ايران، جنگ در اين دوره به منزله اهرم فشار سياسي و نظامي به ايران، براي سقوط نظامي جمهوري اسلامي و يا مهار و تعديل اين نظام، قلمداد مي‌شد. در پي تحولات در جبهه داخلي و سپس تاثيرات آشكار آن بر جبهه نظامي، روند تحولات با شكسته شدن محاصره آبادان به سود ايران تغيير كرد. در موقعيت جديد، قواي اسلامي با به دست گيري ابتكار عمل در جبهه هاي نبرد و هجوم هاي پي در پي به نيروهاي عراق، اوضاع را به سود جمهوري اسلامي ايران تغيير دادند. در واقع عنصر اصلي و تعيين كننده در اين مرحله كه منجر به تغيير ماهيت جنگ نيز شد، توانمندي رزمندگان براي حمله به نيروهاي دشمن و آزاد سازي مناطق اشغالي بود. از اين پس ايران در موضعي قرار داشت كه آمريكايي‌ها ارائه امتياز به ايران را به زيان خود ارزيابي مي‌كردند و توانايي نظامي ايران و برتري آن نسبت به عراق و پافشاري بر احقاق حقوقش را نگران كننده مي‌دانستند. بر همين اساس و مبتني بر دركي كه غرب و شرق از وضعيت جديد و تبعات ناشي از آن داشتند، اقدامات گسترده‌اي به منظور تغيير مجدد اوضاع به سود عراق را در دستور كار خود قرار دادند.


ج: نگراني آمريكایی ها: آمريكايي ها که بنا به اظهارات كارتر رييس جمهور وقت آمريكا اميدوار بودند جنگ، ايران را بر سر عقل آورد و نيز پيش بيني آن‌ها مبني بر اينكه روند فرسايش جنگ و بي ثباتي اوضاع داخل ايران، سرانجام منجر به فرسايش و تضعیف جمهوري اسلامي و پذيرش شرايط صلح تحميلي خواهد شد، در برابر پيدايش وضعيت جديد كاملاً غافلگير و به صورت فزاينده‌اي نگران شدند. روزنامه‌هاي پرتيراژ آمريكا تماماً طي تجزيه و تحليل‌هاي متعدد، وضعيت عراق را اسف‌بار توصيف كرده و نگراني خود را از پيروزي‌هاي قريب الوقوع جمهوري اسلامي در سطح منطقه اظهار و به دست اندركاران آمريكايي ضرورت برخورد فعال با روند تحولات منطقه را خاطر نشان كردند.


د: نمایان شدن ماهیت گروهک ها: عمليات بيت المقدس دستاورد هايي را در سطوح ملي، منطقه اي و بين المللي براي ايران به وجود آورده است که يکي از دست آورد ها نمايان شدن ماهيت اساسي گروهک هاي مختلف از جمله منافقان بود که با آمريکا و اسرائيل براي براندازي نظام دست در دست هم نهاده بودند. سخن پایانی این که بازگشت دوباره خرمشهر به آغوش ميهن با عواملی همچون رهبري امام، همبستگي ملي و حضور آگاهانه و شجاعانه مردم در عرصه‌ دفاع از تماميت ارضي كشور تجلي يافت. با پايان گرفتن عمليات بيت المقدس جنگ ايران و عراق وارد مرحله جديدي شد مرحله اي كه طی آن عراق در وضعيت انفعالي و ايران در موضع قدرت قرار گرفت. بی شک خلق اين حماسه ملي مرهون قطره قطره‌ي خون شهيداني است كه تا ابد درس شرف و آزادگي را براي تمامي آزادي‌خواهان و عدالت‌طلبان تفسير نموده‌اند. حسن ختام فرمایش امام خمينی(ره) است كه مي فرماید:" فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است."

یادداشت/مهدي ياراحمدي خراساني

===================================================

خرمشهر از «بارما» تا «آزادی»

در خيال خرمشهر كه كنار كارون آرام نشسته بود، هيچ صداي خمپاره اي نبود. نخلستان هايش صداي چرخ هاي تانك را تا آن روز نشنيده بود. آن را «عروس خاورمیانه» می نامیدند و گروهی هم به خرمشهر «زیبانجف ثانی» می گفتند. تا 31شهريور سال ۵۹ كه خرمشهر، «خونين شهر» شد. پس از گذشت روزهاي تاريك و پر دود اسارت، در سوم خرداد ۱۳۶۱ شهر از اشغال درآمد. یعنی این همان تعریف کوتاه از خرمشهر است. ولی آیا تمام داستان همین است؟! بگذارید روایت خرمشهر را یک به یک با هم ورق بزنیم.

از«بارما» تا «خرمشهر»

«بارما» نام شهری است که سرحد مرزی خوزستان پیش از اسلام بوده که در زمان خلافت خلیفه دوم تبدیل به «بیان»شد و محل آن در حدود 18 کیلومتری شمال خرمشهر فعلی بوده است. این شهر تا نیمه سوم قرن هجری، برپا بود اما بر اثر جنگهایی که رخ داد، ویران شد. بعد از این در تاریخ، دیگر از شهر «بیان» نامی دیده نشده است. تا قرن هفتم هجری، که بندری کوچک در ابتدای آبادان به نام «محرزه» که «مهمانراه» هم به آن گفته می شد به وجود آمد. پس از آن در قرن سیزدهم هجری قمری شهری بنام «محمره» ایجاد شد که در انتهای کانال «عضدی» قرار داشته و آبادی آن مربوط به زمان پادشاهی «آقا محمد خان قاجار» و حکمرانی «معتمد الدوله فرهاد میرزا» در خوزستان است. تکمیل و گسترش خرمشهر در ایام پادشاهی «ناصرالدین شاه» به وسیله «حشمت الدوله خان میرزا» و به دستیاری «شیخ کعبی» و بعد از آن به وسیله «شیخ سامر کعبی» انجام گرفت. سپس پسرش «حاج جابر خان» با ایجاد گمرگ و ساختن انبارهایی چند، موافقت دولت را نسبت به خود جلب و خرمشهر به جاده آبادی و توسعه راه یافت.


حمله «ترک ها» و «اعراب» به خرمشهر

با تولد بندر خرمشهر، عملاً از اهمیت بندر بصره کاسته شد و این امر سبب حمله حاکم بغداد با لشکری از «ترکها» و «اعراب» به خرمشهر شد که در این حمله شهر تخریب و مردمش اسیر شدند. آبادانی و گسترش مجدد خرمشهر به ویژه به دوره بعد از جنگ جهانی اول باز می گردد. در جریان این جنگ به علت مسدود شدن دیگر راههای ارتباطی، خرمشهر به عنوان یگانه راه تجارت، اهمیت فوق العاده ای کسب کرد. به طوری که در سال 1311 هجری شمسی بر محوطه گمرگ و انبارهای آن افزوده شد و در سال 1314 نام «محمره» به «خرمشهر» تغییر نام یافت. از سوم شهریور 1320 هجری شمسی گمرک و راه آهن در اختیار متفقین قرار گرفت و بعد از سال 1336 هجری شمسی تغییرات فراوانی در بندر خرمشهر رخ داد تا به صورت قبل از جنگ تحمیلی در آمد.

خرمشهر قبل از جنگ تحمیلی

خرمشهر قبل از جنگ تحمیلی، باز همان زیبایی و رونق را دارا بود. به نحوی که در ۲۳ آبان ۱۳۷۱ ه.ش به دنبال راه اندازی و آغاز کار اسکله ۴ پست بندر خرمشهر پس از ۱۲ سال، نخستین شناورهای باری با ظرفیت بالای ۸۵ تن کالا، طی مراسمی در این اسکله به مقصد کویت بارگیری شد. در یکم دی ۱۳۷۱ ه.ش اولین کشتی تجاری از امارات متحده عربی با داشتن ۱۶۰ تن کالا، وارد آبهای بندر خرمشهر شد و پهلو گرفت. هم اکنون در صادرات خرما با جهان رقابت می کند و درآمد بسیاری برای اهالی و حتی کشور دارد.
 
حمله دوم به خرمشهر در سال 1359

 در سال 1359 هجری شمسی استکبار جهانی به سرکردگی رژیم بعث عراق با نیت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، جنگ را بر مردم مسلمان ایران تحمیل کرد که نوک پیکان تیر آن به علت موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی بندر خرمشهر بود. در ابتدای جنگ تحمیلی با وجودی که دشمن از نظر امکانات و تجهیزات نظامی بسیار قویتر بود، اما مقاومت دلیرانه نیروهای مردمی اعم از ارتش،سپاه و بسیج باعث شد تا حملات دشمن خنثی شود.
 
شکست عملیات «نصر» برای آزادی خرمشهر

مدتی پس از اشغال خرمشهر، رکود محسوسی بر جبهه ها حاکم شد. تا اینکه در تاریخ 15/10/59 اولین عملیات با نام «نصر» برای آزادسازی این شهر انجام شد که مرحله اول آن موفقیت های بسیاری داشت، لیکن چون برای حفظ دستاوردها و ادامه عملیات، تدابیر سنجیده ای منظور نشده بود، مراحل بعدی آن اجرا نشد و نیروهای عمل کننده به مواضع قبلی خود بازگشتند.
 
عملیات «توکل» دومین شکست ایران در آزاد سازی خرمشهر

در تاریخ 20/10/59 عملیات دیگری با نام «توکل» در شمال آبادان انجام شد تا با عقب راندن نیروهای دشمن از شرق کارون و تعقیب آنها در غرب این رودخانه تا نوار مرزی، هم آبادان از حصر درآید و هم خرمشهر آزاد شود. در این عملیات اگر چه نیروهای خودی در یکی از محورها موفق شدند، اما الحاق نشدن یگان ها با یکدیگر و نیز پیش بینی نکردن تدابیر پدافندی، سبب عقب نشینی نیروها شد.
 
موفقیت ایران در سه عملیات

سرانجام پس از تغییر و تحول در فرماندهی کل قوای مسلح - که موجب تحول در مدیریت جنگ شد - سلسله طرح هایی برای آزادسازی مناطق اشغالی در دستور کار فرماندهان نظامی قرار گرفت که 3 طرح آن برای شکست حصرآبادان، آزادسازی بستان، آزادسازی منطقه غرب شوش و دزفول در قالب 3 عملیات ثامن الائمه (ع)، طریق القدس و فتح المبین با موفقیت اجرا شد.

جزئیات عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر

 در حالی که قوای عراق در منطقه عمومی خرمشهر تقویت می شد، عملیات بیت المقدس در بامداد 10/2/61 با قرائت رمز مبارک «یا علی ابن ابیطالب (ع)» برای آزادسازی خرمشهر آغاز شد. رزمندگان اسلام که از ساعت ها قبل در انتظار فرمان حمله بودند، در تمام محورهای عملیات به دشمن حمله ور شدند. در محور قرارگاه قدس، هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، موجب شد نیروها تنها قسمتی از منطقه جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. در محور قرارگاه فتح، یگان ها پس از عبور از کارون خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساندند و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقال و تحرک دشمن در این جاده پرداختند. نیروهای قرارگاه نصر اگر چه پیشروی کردند، اما نتوانستند با نیروهای قرارگاه فتح الحاق کنند. دشمن با درک محورهای عملیات قوای ایران و اهداف آنان، پس از سازمان دهی نیروهایش، پاتک کرد. اولین پاتک سنگین دشمن در محور قرارگاه قدس و از جنوب رودخانه کرخه کور شروع شد که پس از ساعت ها درگیری، این پاتک خنثی گردید. در محور قرارگاه فتح نیز در حالی که نیروها در حاشیه جاده مستقر بودند، دشمن از عدم الحاق بین دو قرارگاه فتح و نصر استفاده کرد و با رخنه در شکاف میان قرارگاه ها، فشار شدیدی بر نیروهای ایران وارد آورد.

موفقیت مرحله اول عملیات بیت المقدس

دشمن نیروهایش را در غرب جاده اهواز - خرمشهر و در نزدیکی مرز و حوالی شلمچه سازمان داده و می کوشید نیروهای ایران را از پشت جاده عقب براند. این جاده تنها موضعی بود که رزمندگان اسلام می توانستند با استقرار در پشت آن، با پاتک های دشمن مقابله کنند.  پاتک دشمن برای تصرف جاده شروع شد، نبردی سخت درگرفت و رزمندگان اسلام به نبرد با تانک ها پرداختند. در این درگیری، اگر چه تانک های عراقی توانستند قسمتی از جاده را تصرف کنند و روی آن مستقر شوند، لیکن با مقاومت رزمندگان این استقرار دوام نیاورد و دشمن با شکست این پاتک مجبور به عقب نشینی شد. در پایان روز اول، وضعیت کلی عملیات به این ترتیب بود که قرارگاههای نصر و فتح، سرپلی به مساحت 800 کیلومتر مربع را تصرف کرده بودند. قرارگاه قدس نیز به غیر از دو محور، در بقیه محورها نتوانسته بود از رودخانه کرخه کور عبور کند. ترمیم رخنه ای که به طول 10 کیلومتر روی جاده اهواز - خرمشهر وجود داشت و می توانست به الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح بینجامد و همچنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار شب دوم عملیات قرار گرفت که با انهدام آن، در برخی محورها رخنه های موجود ترمیم شد، البته تا 48 ساعت بعد همچنان برخی از رخنه ها باقی بود تا اینکه سرانجام پس از 5 روز، خط سرپل از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت و کلیه رخنه ها ترمیم شد.
 
مرحله دوم عملیات: استقرار در شمال خرمشهر

در این مرحله از عملیات، مقرر شد که قرارگاه های فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت نوار مرزی پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز به صورت محدود برای تصرف نقطه ای، به عنوان سرپل، در جنوب رودخانه کرخه کور و درگیر کردن لشکرهای 5 و 6 عراق در آن منطقه اقدام کند و سپس آن نقطه را گسترش دهد. عملیات در ساعت 22:30 روز 16/2/61 آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح، در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای شدید دشمن، به مرز رسیدند و با قرارگاه فتح الحاق کردند.
اگر چه دشمن با اجرای پاتکی شدید و سنگین توانست 6 کیلومتر از مواضع از دست داده را باز پس گیرد، لیکن با مشاهده مسیر پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای 5 و 6 را به عقب کشاند تا ضمن جلوگیری از محاصره و انهدام آنها، خطوط پدافندی بصره و خرمشهر را هر چه بیشتر تقویت کند. در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز 18/2/61 آغاز شد نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آنها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآورند و در نتیجه، جاده اهواز - خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه ای که قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف کرده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.
 
 مرحله سوم عملیات: در آستانه ورود به خرمشهر


 با پیدایش اوضاع جدید و آگاهی از آشفتگی دشمن، تصمیم گرفته شد با وجود خستگی مفرط رزمندگان - که بر اثر چند مرحله پیشروی توام با نبردهای شدید شبانه روزی با دشمن ایجاد شده بود - در اجرای مرحله سوم عملیات تعجیل شود. در این مرحله از عملیات مقرر شد قرارگاه فتح در عمق 6 کیلومتری نوار مرزی نیروهای دشمن را منهدم کند. قرارگاه نصر نیز ضمن پاک سازی منطقه حد فاصل جاده خرمشهر - اهواز تا نهر عرایض از وجود دشمن، در منطقه شلمچه پیشروی نماید؛ قرارگاه قدس هم ماموریت یافت در منطقه کوشک، طلاییه، دشمن را تا پشت مرز عقب براند. عملیات در ساعت 22 روز 19/2/61 آغاز شد و هر چند تلفات و خسارات سنگین بر دشمن وارد آمد، اما هوشیاری و تمرکز نیروهای عراقی در خطوط پدافندی موجب شد تا رزمندگان اسلام نتوانند به اهداف تعیین شده در این مرحله از عملیات دست یابند.
 
مرحله چهارم عملیات: آزادسازی خرمشهر

پس از مرحله سوم عملیات، بی درنگ فرصت لازم در اختیار یگان ها قرار گرفت تا به بازسازی و تجدید سازمان نیروهای خود بپردازد. در این میان قرارگاه فجر نیز با سه تیپ پیاده وارد منطقه شد. سپس در جلسات متعددی عملیات مرحله چهارم به این شکل طراحی شد که قرارگاه نصر با حرکت در امتداد مرز به سمت جنوب، ضمن بستن جاده شلمچه، خود را در محور نهر خین به اروند رود برساند. قرارگاه فجر در جناح میانی و در امتداد نهر عرایض به سمت اروند رود پیشروی کند؛ قرارگاه فتح نیز در امتداد جاده اهواز - خرمشهر و برای آزادسازی خرمشهر وارد عمل شود. عملیات در این مرحله از ساعت 22:30 روز 1/3/61 آغاز شد. قرارگاه نصر در امتداد مرز پیشروی کرد و موفق شد جاده شلمچه را مسدود کند. قرارگاه فجر نیز توانست ضمن تامین پل نو، نیروهایش را به اروند رود برساند. اما قرارگاه فتح به دلیل حساسیت و هوشیاری دشمن نتوانست به اهداف مورد نظر دست یابد و با روشن شدن آسمان، در منطقه پلیس راه جاده خرمشهر - اهواز متوقف شد. به این ترتیب، محاصره خرمشهر کامل شد، اما نیروهای دشمن همچنان در داخل شهر مقاومت می کردند. دشمن برای خارج کردن نیروهایش از محاصره در محدوده پل نو و نهر عرایض از سمت غرب (شلمچه) و شرق (خرمشهر) چندین بار پاتک کرد؛ لیکن با مقاومت یگان های ایرانی مستقر در منطقه مزبور، این پاتک ها به شکست انجامید. سپس دشمن نیروهای خود را از شمال شرقی خرمشهر به درون شهر آورد تا توان خود را برای حفظ اشغال خرمشهر تقویت کند.

صبح روز 3/3/61 حلقه محاصره خرمشهر تنگ تر شد و انبوه نیروهای دشمن که 2 روز محاصره در هوایی گرم طاقت شان را به سر آورده بود. مقاومت را بی تاثیر دانستند و با خروج از مواضع خود در تمام شهر، در چند ستون طولانی و کنار هم به سوی پلیس راه آمدند و در حالی که تکبیر می گفتند و شعار «الموت لصدام» و «دخیل الخمینی» سر می دادند، خود را تسلیم کردند.

به این ترتیب، خرمشهر که پس از 34 روز مقاومت در برابر دشمن در تاریخ 1359/8/4 اشغال شده بود. بعد از 575 روز و طی 25 روز عملیات در ساعت 11 صبح روز 3/3/61 آزاد شد. همچنین، در این عملیات - که به آزادسازی 5038 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده انجامید - هویزه، پادگان حمید و جاده اهواز - خرمشهر نیز آزاد شد و در اختیار رزمندگان قرار گرفت. این موفقیت آنقدر مهم بود که کل مردم ایران جشن گرفته و امام (ره)فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد».
امکانات دشمن در حمله به خرمشهر
•    لشكر 6 زرهی؛ از جنوب رودخانه كرخه تا هویزه
•    لشكر 5 مكانیزه؛ از غرب اهواز تا روستای سید عبود
•    لشكر 11 پیاده از سید عبود تا خرمشهرتیپ های 22، 48، 44 مامور حفاظت از خرمشهر
•    لشكر 3 زرهی در شمال خرمشهر
•    لشكر 9 زرهی؛ شامل: تیپ های 35 و 43 زرهی و تیپ 14 مكانیزه .
•    لشكر 10 زرهی؛ شامل: تیپ های 17 زرهی و 24 مكانیزه .
•    لشكر 12 زرهی؛ شامل: تیپ های 46 مكانیزه و 37 زرهی.
•    لشكر 7 پیاده؛ شامل: تیپ های 19 و 39 پیاده.
•    تیپ های مستقل 109، 419، 416، 90، 417، 601، 602، 605، 606، 409، 238 و 501 پیاده.
•    تیپ های 31، 32 و 33 نیروی مخصوص.
•    تیپ های 9، 10 و 20 گارد مرزی.
•    تعداد 30 گروهان كماندو.
•    تعداد 10 قاطع جیش الشعبی (هر قاطع 450 نفر).
•    گردان تانك مستقل سیف سعد.
•    گردان های شناسایی حطین، صلاح الدین، حنین.
•    توپخانه دشمن نیز از 530 قبضه توپ در انواع مختلف تشكیل شده بود كه به طور تقریبی عبارت بود از 30 گردان.
لشكر هاي دشمن كه در عمليات بيت المقدس به سختي آسيب ديدند

لشكر 5 مكانيزه، لشكر 3 زرهي، لشكر 9 زرهي، لشكر 6 زرهي، لشكر 11 پياده، لشكر 7 پياده، تيپ 10 زرهي.
30 هزار کشته و 19 هزار اسیرعراقی در عملیات بیت المقدس

امیر پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این باره می گوید: در این عملیات بیش از 36 هزار كیلومتر مربع از مناطق اشغالی آزاد شد، 19 هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت درآمد و بیش از 30 هزار نفر به هلاكت رسیدند.
 
 
خسارتی که ایران به دشمن وارد کرد

هواپيما (برابر اعلام نهاجا) 60 فروند؛ بال گرد3 فروند؛ تانك و نفربر418 دستگاه؛ خودرو 49 دستگاه؛ غنايم به دست آمده از دشمن هم شامل یک فروند بالگرد؛ تانك و نفربر 105 دستگاه؛ خودرو56 دستگاه؛ جنگ افزارهاي سبك و نيمه سنگين، تجهيزات و مهمات به مقدار زياد.
 
خسارات وارده به ایران


خسارات تجهيزاتي ما عمدتاً شامل چهار فروند هواپيما و 4 فروند بال گرد بود و ضايعات وارده به تانك ها ـ خودروها و ساير تجهيزات اقلام بسيار كوچكي بوده كه در مقايسه با وسعت عمليات و ميزان انهدام دشمن ناچيز است.

====================================================

من متوسلیان می‌ایستم تا خرمشهر آزاد شود

در شرایطی که خرمشهر برای ایران و عراق به مثابه برگ برنده‌ای به حساب می‌آمد، اخبار دریافتی از اردوی نیروهای خودی چندان خوشایند و مطلوب نبود به همین جهت فرماندهان تیپ 27 از هر فرصتی برای ترغیب این نیروها جهت ادامه عملیات تا فتح خرمشهر استفاده می‌کردند.

باقر سیلواری سرپرست موقت گردان مسلم بن عقیل در این رابطه می‌گوید: «به توجه به فشارهایی که به بچه‌ها تحمیل شده بود، خیلی‌ها روحیات خودشان را از دست داده بودند.
به طوری که به هیچ وجه راضی نمی‌‌شدند تا برای ادامه عملیات در تیپ باقی بمانند.
تا اینکه روز بیست و پنجم اردیبهشت خبر آوردند که قرار است فرماندهان رده‌های بالا بیایند از جمله محسن رضایی فرمانده کل سپاه، صحبت کنند.
چند ساعت بعد گفتند آقا محسن نمی‌آید و به جای او حاج داوود کریمی فرمانده سپاه منطقه 10 تهران سخنرانی می‌کند.
نزدیکی‌های غروب خبر آوردند که حاج داوود هم نمی‌آید، حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ می‌خواهد با نیروها صحبت کند.
نماز مغرب و عشاء‌ را در محوطه بیرونی اردوگاه انرژی اتمی خوانیدم، بعد از نماز یک وانت تویوتا آوردند و حاجی که با عصا آمده بود از پشت آن رفت بالا تا برای نیروهای گردان مسلم‌بن عقیل سخنرانی کند.
ایشان خیلی پرهیجان صحبت‌های خودش را شروع کرد و گفت: برادرهای من هر کس که می‌خواهد از منطقه برود مختار است ولی من متوسلیان می‌ایستم تا خرمشهر آزاد شود، من با چه رویی می‌توانم بروم تهران و به مردم بگویم که خرمشهر را نگرفتیم و آمدیم.
جواب مادران و پدران شهدا و جواب رفقای شهیدمان را چگونه می‌توانیم بدهیم،
من به تهران بر نمی‌گردم تا اینکه خرمشهر را آزاد کنم. ناگهان کل حاضرین در آن اردوگاه شعار دادند «حزب‌الله می‌جنگد، می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد»
با این شعار همه بچه‌ها غیرتی شده‌ بودند حتی آنها که می‌خواستند برگردند گفتند ما می‌مانیم بعد هم حاجی را با آن وضع پای گچ گرفته‌اش سر دست گرفتند و چرخاندند، بعد از سخنرانی حاج احمد، حاج صادق آهنگران به جمع نیروها آمد و یک زیارت عاشورای با حال خواند بعد هم نوحه‌ای خواند با این سربند معروف «سرباز سر افراز من، از چنگ عدو خونین شهر، باید که رها سازم من».

====================================================


روایت حاج صادق آهنگران از آزادی خرمشهر

وقتی قصد ترک شهر را داشتم، یک اسیر عراقی تحویلم دادند و قرار شد، او را همراه «علی شریف‌نیا» به عقب ببریم. بی‌چاره اسیر، ظاهرا شنیده بود که ما نیت آزادی قدس را داریم، با ترس و لرز ما نگاه می‌کرد و دائم می‌گفت: «انشا‌الله بالقدس، انشاالله بالقدس».

سوم خرداد سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر در سال 61 است. صادق آهنگران که اخیرا کتاب خاطرات وی توسط نشر یازهرا منتشر شده است به بیان خاطرات خود از سقوط و آزادی خرمشهر پرداخته است.

خاطرات وی از «کتاب آهنگران» از صفحه 128 تا 132 نقل شده که در ذیل می آید:

«وقتی شنیدم درگیری در خرمشهر شدید شده و دشمن بخش اعظمی از خرمشهر را اشغال کرده، خودم را به این شهر رساندم. نزدیکی های خرمشهر {شهید} سعید درفشان را کنار جاده دیدم، که آر پی جی روی دوشش بود و بر می گشت. از او پرسیدم: «چه خبر، شهر تو چه وضعیه؟» گفت: «خرمشهر رو دارن می گیرن.»

گفتم: «بچه ها کجا هستن؟» گفت: «بچه ها زیر پل دارن مقاومت می کنن و من باید واسه انجام کاری برگردم عقب».

وارد خرمشهر که شدم، درگیری ها در اوج خودش بود و دود و آتش در هر گوشه ای از شهر دیده می شد، نخل ها در حال سوختن بودند و صدای رگبار گلوله ها لحظه ای قطع نمی شد. می خواستم هر طور شده خودم را زیر پل برسانم و برای این کار، مجبور بودم مسیر زیادی را زیر آتش دشمن حرکت کنم.

دولادولا جلو می رفتم که چشمم به یک لودر در حال خاکریز زدن افتاد. اول فکر کردم عراقی است، اما صدای آوازی توجه ام را جلب کرد. صدا از داخل اتاقک لودر می آمد. راننده لودر با صدای خیلی بلند و بدون توجه به آتش دشمن، آواز می خواند و برای رزمندگان خاکریز می زد. جالب این که وقتی اطراف او را با گلوله های مختلف می زدند، همان طور بشاش و ریتمیک می خواند: «بزن بزن که داری خوب می زنی» از روحیه ای که او داشت، متعجب مانده بودم که چطور در این معرکه آتش و خون، این اندازه با انرژی مشغول کار است و خم به ابرو نمی آورد و حتی منتظر است تا او را بزنند و شهید شود. برای سلامتی اش دعا کردم و به راه خود ادامه دادم.

هنوز به پل نرسیده بودم که دوباره صدای فریادی نظرم را جلب کرد. چشم چرخاندم دیدم، یک سرهنگ ارتشی با داد و فریاد به نیروهای کمی که آنجا بودند دستوراتی می داد. مکرر می گفت: «هیچ کس حق عقب نشینی نداره، عراقی ها دارن میان جلو، حرکت کنید تا جلوشونو بگیریم.» او با تمام وجود فریاد می زد و با شجاعت، نیروهای تحت امرش را به پیش روی فرا می خواند. از آنها هم جدا شدم و دوباره به سمت زیر پل راه افتادم.

به پل که رسیدم، بچه ها هنوز مقاومت می کردند، اما همه نگران اشغال شهر بودند. مقاومت ادامه داشت، تا اینکه کم کم دشمن بر آن منطقه نیز مسلط شد و مجبور شدیم برگردیم عقب. در حین عقب نشینی، یکی از رزمندگان را دیدیم که زخمی کنار نرده های رودخانه ی اروند افتاده بود و از درد به خود می پیچد. صدایی که از برخورد گلوله ها با نرده های اطراف او ایجاد می شد، هم مستقیم روی اعصاب بود و هم وحشتناک.

باید می رفتیم و او را از تیررس دشمن نجات می دادیم. بچه ها داشتند نقشه می کشیدند چطور او را نجات دهند که ناگهان دیدیم سه زن، که چادر به سر داشتند، با سرعت به طرف آن مجروح دویدند و با وجود رگبار گلوله های دشمن، موفق شدند او را عقب بکشند. شجاعت آنها ما را متحیر کرد. آن روزها این خواهرها برای پرستاری از مجروحین به خرمشهر آمده بودند. بعدها یکی از آن سه خانم، به ازدواج برادر خانمم درآمد که هم اکنون در یکی از بیمارستان های تهران مشغول کار است.

آن روزها در خرمشهر صحنه های فراوانی از این دست به چشم می خورد و فداکاری و ایثار و حمیت تمامی کسانی که در شهر بودند، بی نظیر بود، اما به هر ترتیب، شهر سقوط کرد و دشمن موفق شد خرمشهر را به اشغال خود درآورد.ما تا مدت ها از سقوط خرمشهر متأثر بودیم و من در فراق خرمشهر نوحه های زیادی خواندم و در بیشتر نوحه ها، اسم مسجد جامع را که نماد و سمبل تمام بچه های خرمشهر، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب بود، می اوردم.

خرمشهر آزاد شد

شب آغاز عملیات بیت المقدس، چند نوحه خواندم که دو تای آنها چندین بار از صدا و سیما پخش شد و حتی اولی، آرم اخبار شده بود. آن دو نوحه اینها بودند:


سوی دیار عاشقان، سوی دیار عاشقان

رو به خدا می رویم، رو به خدا می رویم

بهر ولای عشق او، بهر ولای عشق او

به کربلا می رویم، به کربلا می رویم
و دیگری:


کرببلا ای حرم و تربت خون بار حسین

این همه لشکر آمده، عازم دیدار حسین
عملیات شروع شد و بحمد الله رزمندگان توانستند بعد از حدود هجده ماه، خرمشهر را از چنگال متجاوزان بعثی آزاد کنند.

زمانی که خرمشهر آزادشد، من به همراه یکی از دوستانم به نام «سید محمد امام» از اولین نفراتی بودیم که وارد شهر شدیم، وقتی خواستیم از دژبانی که سر جاده بود، رد شویم، به ما گفتند:«هنوز کسی داخل شهر نرفته و شهر به طور کامل پاک سازی نشده» که ما توجهی نکردیم و با موتوری که داشتیم وارد شهر شدیم.

وارد شهر که شدیم، بیشترین چیزی که توجه مان را جلب کرد، اسرای عراقی یی بودند که لباس های شان را از تن درآورده و به طرف رزمندگان ما می دویدند و فریاد «الموت لصدام» سر می دادند.

من و سید محمد، یک راست رفتیم مسجد جامع وارد مسجد که شدیم. چند نفر از بچه های خرمشهر را دیدیم که قبل از ما آمده بودند. آنها صورت های خود را به دیوار مسجد می مالیدند و بر در و دیوار مسجد بوسه می زدند و اشک شوق از چشمان شان سرازیر بود. از فرط خوشحالی نمی دانستند چه کنند. گاهی به سجده می رفتند و خدا را شکر می کردند، گاهی همدیگر را بغل می کردند، گاهی هم با در و دیوار مسجد حرف می زدند و در فراق دوستان و یاران شان اشک می ریختند، در تمام این مدت، اشک شوق آنها قطع نمی شد.

وارد شبستان مسجد شدیم. دشمن بعثی بخشی از مسجد را تخریب کرده بود. دو رکعت نماز شکر در آنجا خواندیم و از مسجد خارج شدیم.

دیگر رزمندگان تقریبا وارد شهر شده بودند و تنها کاری که انجام می شد، تعقیب و گریز عراقی ها بود. با چشم خود می دیدیم که بسیجی های بعضا کم سن و سال، دنبال عراقی هایی می کنند که از نظر هیکل ظاهری دو برابر آنها بودند، عده ای را اسیر می کردند، عده ای هم از ترس خودشان را به داخل اروند می انداختند، که یا آب آنها را می برد و یا هدف گلوله ی رزمندگان قرار می گرفتند.

آن روز وقتی قصد ترک شهر را داشتم، یک اسیر عراقی تحویلم دادند و قرار شد، او را همراه «علی شریف نیا» به عقب ببریم. بی چاره اسیر، ظاهرا شنیده بود که ما نیت آزادی قدس را داریم، با ترس و لرز ما نگاه می کرد و دائم می گفت: «انشا الله بالقدس، انشاالله بالقدس»

همان قدر که از اشغال خرمشهر متأثر و محزون شدیم، از آزادی خرمشهر خوشحال و مسرور بودیم و چه بسا بیشتر، واقعا در عرش سیر می کردیم؛ البته وقتی خرمشهر را از دست دادیم، بچه ها با کم ترین امکانات بیشترین مقاومت و از جان گذشتگی را از خود نشان دادند و اگر امکانات و تجهیزات لازم در اختیارشان قرار می گرفت، شاید خرمشهر هرگز سقوط نمی کرد، اما آن روز عراق با بیشترین امکانات زرهی و مهماتی، که پس از آزادی خرمشهر تا چند سال بعد هم مورد استفاده ی ما قرار گرفت، شکست خورد تو با خفت خرمشهر را پس داد، که این خود نمونه ی بارز دیگری از پیروزی حق و ایمان در برابر باطل و کفر بود.

پس از فتح خرمشهر، آقای معلمی شعری سرود که من آن را به عنوان نوحه ی فتح خرمشهر خواندم:


تو خرمشهر خونین کربلای ملک ایمانی

به رزمت آفرین، به پیکارت درود.

====================================================

عراقی‌ها قبل و بعد از فتح خرمشهر

سید صالح موسوی از رزمندگان خرمشهر گفت: نقش و تاثیر حضور دختران و زنان خرمشهری در دفاع از خونین شهر مؤثر و بی‌بدیل بود؛ به ‌گونه‌ای که علاوه بر امدادرسانی بعضا ما این دختران جوان را پای قبضه خمپاره‌اندازها می‌دیدیم.

با تمام توان حمله کردند؛ برخی کشورهای غربی و عربی هم نیرو و تجهیزات برای‌شان فرستادند؛ در واقع د‌شمن با کمک مهندسان و کارشناسان نظامی شوروی و آمریکا استحکامات 20 ساله برای خرمشهر تدارک دیده بودند، وقتی فرماندهان ارتش و سپاه ‌محضر امام خمینی(ره) رفتند تا از سختی کار بگویند امام در جوابشان فرمودند: «تا توکلتان چقدر باشد».

نیروهای عراقی وقتی هم به خرمشهر آمده بودند روی دیوارهای شهر نوشته بودند: «آمده‌ایم تا بمانیم».


سربازان عراقی در مقابل یکی از منازل خرمشهر در زمان اشغال

 

عراقی‌ها ماندند اما این گونه؛ خبرنگاران در حال مصاحبه با اسرای عراقی‌. عکس از  مرتضی اکبری

 

منبع: فارس نیوز
===============================================
نماز جماعت در ۲ کیلومتری دشمن :

این نماز در 2 کیلومتری دشمن و در اطراف ایستگاه حسینیه اقامه شد. بعد از ظهر همین روز دشمن حمله سنگینی کرد و تعدادی از نمازگزاران به شهادت رسیدند.
صحنه‌های نبرد حق علیه باطل تداعی‌گر عاشوراست، همان روزی که امام حسین علیه‌السلام و یاران‌شان مقابل کسانی که دین مبین اسلام را وارونه نشان داده بودند، ایستادند.


اباصلت بیات از عکاسان دفاع مقدس اردیبهشت 1361 در منطقه جاده خرمشهر حضور یافت و تصاویری از این منطقه را در تاریخ ثبت کرد.

او درباره تصویری از نماز جماعت رزمندگان می‌گوید: 15 اردیبهشت 1361 بود؛ وقت اقامه نماز ظهر رسید. گروهی از رزمنده‌ها پشت خاکریز ماندند و گروهی دیگر نماز اقامه کردند.

این نماز در 2 کیلومتری دشمن و در اطراف ایستگاه حسینیه اقامه شد. تعدادی از نیروهای چریکی ارتش در این نماز جماعت هستند. بعد از ظهر همین روز دشمن حمله سنگینی کرد و تعدادی از نمازگزاران به شهادت رسیدند؛ در واقع این نماز آخرین نماز برخی از این نیروها بود. شهید «هادی نفری» آرپی‌جی زن گروه چریکی هم در این نماز بود که 17 اردیبهشت 61 شهید شد.

===================================================

 




سه شنبه 1390/03/03 سـاعـت 0:02 قبل از ظهر | بـازدیـد : 2322 | نـویـسـنـده : محمدرضا قاسمی | ( نـظـرات 0 )
موضوع:[Post_Cat_Title]

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

اطلاعات
آمار کاربران

افراد آنلاین : 1

اعضای آنلاین : 0

تعداد اعضا : 0


عضو شوید
ارسال کلمه عبور

آمـار بـازدیـد سـایـت


  • بـازدیـد امـروز : 1,350 نـفـر

  • بـاردیـد دیـروز : 252 نـفـر

  • بـازدیـد هـفـتـه : 1,872 نـفـر

  • بـازدیـد مـاه : 1,350 نـفـر

  • بـازدیـد سـال : 92,104 نفر

  • بازدید کلی : 1,311,552 نفر

  • کـل مـطـالـب سـایـت : 386

  • کـل نـظـرات : 253

  • تـاریـخ : چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403

  • آی پی شما : 3.137.170.183

  • مرورگر شما : Safari 5.1

  • سیستم عامل :


  • لینک دوستان
    ارسال لینک

    امکانات
    تماس با مدیر

    ساخت کد آهنگ آنلاین | دانلود آهنگ

    لیست صفحات

    آرشیو مطالب

    عضویت سریع
    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد

    صفحه اصلي | تالار گفتمان | ثبت نام در انجمن | تماس با ما
    شهدای شهرستان گتوند ترکالکی و حومه امتداد

    Design: Themes.rozblog.com

    تمامی حقوق مطالب، تصاویر و طرح قالب برای شهدای شهرستان گتوند ترکالکی و حومه امتداد محفوظ است، نقل و استفاده از آنها در سایت ها و نشریات تنها با ذکر منبع مجاز میباشد

    Powered By rozblog and Hosted By Rozblog.com